محمود واحدی

داستان کوتاه

محمود واحدی

داستان کوتاه

يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۴۵ ب.ظ

لبخندها

لبخند ها در قاب، پژمرده نمی شوند. بو نمی گیرند و از نا نمی افتند. ماندگار می شوند. مثل لواشکی از میوه های تابستانی فقط طعمشان را تداعی می کنند. برای ماندن خشک می شوند اما طراوت درختی شان را ندارند. کهنه هستند. مثل روزنامه ای که کلماتش دست نخورده مانده است ولی خبرش دیگر تازه نیست. خاطره ای است که با قضاوت کنونی ما تفسیر می شود. عکس ها با هر تماشا مدتی در خاطرمان خیس می خورند و لبخند ماسیده ای با افسوس اضافی به کاممان می ریزند. خشک کردن شیوه مناسبی  برای نگهداری از لبخند نیست. لبخند ها باید در وجود ما و متناسب با خودمان بزرگ شوند پا بگیرند و با ما به زندگی شان ادامه دهند.

 

لبخندها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی